گلچین زیباترین شعر در مورد آهنگری
شعر در مورد آهنگری
شعر در مورد آهنگری ,شعر درباره آهنگری,شعر برای آهنگری,شعر در باره آهنگری,شعر با آهنگری,شعر درمورد آهنگری,شعر با کلمه آهنگری,شعر با کلمه ی آهنگری,شعری در مورد آهنگری,شعری درباره آهنگری,شعر درباره ی آهنگری,شعر کودکانه در مورد آهنگری,شعر مفهومی در مورد آهنگری,شعرهای کودکانه در مورد آهنگری
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد آهنگری برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
چند به این باد به سر می بری
نیستی آخر دم آهنگری
دم که به باد است چنین پای بست
هیچ بجز باد ندارد به دست
شعر در مورد آهنگری
همان آهنگری با خاره می کرد
همان سنگی به آهن پاره می کرد
شده بر کوه کوهی بر دل تنگ
سری بر سنگ می زد بر سر سنگ
شعر درباره آهنگری
عاشقی چون روگری دان یا مثل آهنگری
پس سیه باشد هماره چهره های روگران
بر رخ روگر سیاهی از پی قزغان بود و آنگهی
جمله سیاهی گرد شد بر قازغان
شعر برای آهنگری
درزیا آهنگری کار تو نیست
تو ندانی فعل آتش ها مکن
اول از آهنگران تعلیم گیر
ور نه بی تعلیم تو آن را مکن
شعر در باره آهنگری
چون ندانی دانش آهنگری
ریش و مو سوزد چو آنجا بگذری
در فرو بست آن زن و خر را کشید
شادمانه لاجرم کیفر چشید
شعر با آهنگری
وز گران پتک عمود گاو سر کاوه
وش هر تن کند آهنگری
چون تو بیرون تازی زا مکمن
سمند لرزه افتد در روان لشکری
شعر درمورد آهنگری
یاد زلف حلقه حلقه تست در سوزان دلم
همچو فولادین زره در کوره آهنگری
ساحران کردند مار از رشته موسی از عصا
قبطیان ز افسون کلیم از معجز پیغمبری
شعر با کلمه آهنگری
زآتش پولاد رمح و تابش دم هر نفس
سینه گردون شدی چون کوره آهنگری
هر سواری بود گاه حمله بردن در نبرد
آهنین کوهی روان در عرض گاه محشری
شعر با کلمه ی آهنگری
دست آهنگر مرا
در ما ضحاکی کشید
گنج افریدون چه سود
اندر دل دانای من
شعری در مورد آهنگری
آنم که گر فلک به فریدونیم نشاند
برگ سپاس بردن ز آهنگری ندارم
بالله که گر به تیرگی و تشنگی بمیرم
دنبال آفتاب و پی کوثری ندارم
شعری درباره آهنگری
دل مرا سوزد و زلف تو نسیمی بخشد
مثلم قصه آهنگر و عطار آمد
جز دعایی نکند خسرو مسکین به رخت
گر چه زان روی به رویش همه آزار آمد
شعر درباره ی آهنگری
بادت جلال و مرتبه چندان که آسمان
هر صبح دم برآورد از خاور آینه
حاسد ز دولت تو گرفتار آن مرض
کز مس کند برای وی آهنگر آینه
شعر کودکانه در مورد آهنگری
سینه ما کوره آهنگر است
تا که جهان افعی ضحاک شد
گر برسد دست، جهان را بخور
زان مکن اندیشه که ناپاک شد
شعر مفهومی در مورد آهنگری
ای عاقل چون لنگر ای روت چو آهنگر
در دلبر ما بنگر آهسته که سرمستم
تو شخصک چوبینی گر پیشترک شینی
صد دجله خون بینی آهسته که سرمستم
شعرهای کودکانه در مورد آهنگری
عقل و طبیعت که ترا یار شد
قصه آهنگر و عطار شد
کاین ز تبش آینه رویت کند
وان ز نفس غالیه بویت کند
شعر در مورد آهنگری
بیشتر بخوانید :
شعر در مورد تفرقه
شعر در مورد جذابیت
شعر در مورد جرم
شعر در مورد دوری
شعر در مورد شکار
- ۹۷/۰۷/۰۵